سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوثرانه
 
قالب وبلاگ

چالوس که بودیم (یادش به خیر) ساعت 9 می خوابیدم یا ساعت 8 می خوابیدم. بعضی وقتاهم 10

اما یه دوست بد داشتم ازشم متنفر بودم (یه ذره متنفر نبودم وگرنه بیشتر متنفر بودم)چون ماهواره داشت و به خاطر اینکه باعث می شد با هم دعوا کنیم.

عروسک من قوری قور قور، هی قور قور می کنه:قور قور قور قور!

از چالوس دیگه چی دارم؟! بعضی وقتا می رفتیم"سی سنگان" من عاشق "سی سنگان" بودم و فروشگاهش! سی سنگان فروشگاه داشت، جنگل داشت، دریا هم داشت، دویست و هزار و نود و نود و ده تا صدف داشت. من رفتم هزار تاشون رو جمع کردم .

می خواین ازون شعرای چرتم براتون بگم؟ بو بورو بو برو بروبو. کیو کیو کیو!

یه جوک هم براتون بگم! یه روز یه مرده میره دم مغازه دار می گه آقا یه نوشابه میدین. آقا میگه گرمه هان! مشتری میگه اشکالی نداره با نعلبکی می خورم!!!


[ یکشنبه 89/5/31 ] [ 2:0 عصر ] [ کوثر ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

سلام...من کوثر هستم. پنج سالم بود که وبلاگ نویس شدم . حالا 12 سالمه.
امکانات وب


بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 69
کل بازدیدها: 146340