کوثرانه | ||
امروز روز خیلی بدی بود ههههههه نه! امروز روز خیلی خوبی بود. چون امروز من رفتم بالای صحنه پیش عمو کاج شعر خوندم از رو خودم .شعر کتاب را من وا کردم که خودم ساختمش. باید بهم جایزه بدین . به شاهد می گم بهم جایزه بده نمی ده. شما بهم جایزه می دید؟ عمه هم باهام اومده بود . شاهد باهام نیومده بود.راستی توی جلسه شعر خوندمش ها.... الکی نبود! دیگه واقعا این کارم جایزه می خواد. یدونه شعر نوشته بودم (حسنی تنبل) اننننننننقد طنز و وحشتناک بود که نخوندمش. بعدشم رفتیم تولد علی توتولو! آیا می توانم دیگر بروم؟ [ یکشنبه 90/12/21 ] [ 11:12 صبح ] [ کوثر ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |